دانلود رمان جدید

اطلاعات تماس و روزمرگی های من

دانلود رمان جدید

اطلاعات تماس و روزمرگی های من

  • ۰
  • ۰
 دانلود رمان در انتظار سوگند برای pdf اندروید و کامپیوتر


خلاصه داستان رمان در انتظار سوگند :

داستان در مورد دختری ۱۶/۱۷ساله هست که توی خانواده ی با وضع مالی متوسط متولد میشه و رویای پولدار شدن داره و طی اتفاقاتی در مسیری می افته که باز هم چشمم به اون دختره ی مغرور خورد معلوم نیست چی از من بیشتر داره باحرص مشغول کندن پوست لبم بودم کلا از این دختره خوشم نمیومد حس میکردم خیلی خودشو میگیره !با ضربه ای که زهرا به پهلوم زد چشم ازش برداشتم -به چی نگاه میکنی سوگند؟-هیچی بابا به این دخترهبا سر بهش اشاره کردم روی نیمکت نشسته بود و یکی از پاهاشو گذاشته بود روی اون پاش … زهرا ابروهای بورشو بالا انداخت و گفت-این که مریمه خیلی دختر خوبیهصورتمو مچاله کردم و گفتم-ایشششش کجاش خوبه خیلی مغروره-اصلا تا حالا باهاش حرف زدی؟-عمرا اگه یه کلمه باهاش حرف بزنم از خودراضیخندید و دستمو کشید مثل جوجه اردک ها دنبالش کشیده میشدم نه که ماشالله همچین یه نموره تپل بود زورش بهم میرسید کتفم از سه ناحیه ترک خورد تا رسیدیم سر صف و منتظر شدیم تا ببینیم توی کدوم کلاس میوفتیم ادمی نبودم که سریع با هر کسی دوست بشم برای همین خیلی میترسیدم از دوستام جدا بشم تازه رفته بودم اول دبیرستان .اما همه ی دوستام توی همین مدرسه بودن.با استرس دستامو توی هم گره زده بودم کف دستام عرق کرده بود وقتی استرس داشتم اینجوری میشدم بدنم حسابی داغ بود و توی این مانتوی سورمه ای داشتم خفه میشدم اولین نفر اسم من رو خوند کلی توی سالن گشتم تا کلاس رو پیدا کردم کلاسش نه خیلی بزرگ بود نه خیلی کوچیک روی دیوارهاش پر از دلنوشته بود یه

  • ۹۵/۰۶/۱۳
  • محسن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی