قسمتی از متن رمان مهمان زندگی :
قبل از اینکه رمانو شرع کنم شخصیت های اونو نام میبرم ومعرفی میکنم..نسیم دانشجوی پرستاری نوزده ساله نقش اول رمانس..نیما مهندس عمران بیست و چهار ساله برادر نسیم..محمد نوزده ساله پسرخاله ی نسیم دانشجوی پزشکیارشین:20ساله دانشجوی صنایع شیمی خواهر ارشاارتان. :29ساله جراح مغز و اعصابارشام بیستو پنج ساله دانش جوی قلب و عروق برادر ارتانارتام بیستو دو ساله دانشجوی مغز و اعصاب برادر ارتانارام:بیست ساله دانشجوی پرستاری خواهر ارتانمقدمههرکس در زندگی دچار دو راهی عشق و * میشوداما نه تا این حد سرنوشت پلید چه چیز را در انتظارم گذاشته است؟نمیتوانم راه درست از غلط را تشخیص بدمآری کدام راه را انتخاب کنم؟عشق؟ترس؟*؟ترحم؟
دختری است که نسبت به عشق پسرعموش عشق اتشینی دارد.مدام با علیرام که پسری است که عاشق نسیم است بخاطر پسرعموش درحال جنگ است.نسیم فکرمی کند که بخاطرکارهایی که در گذشته اش انجام داده در زندگی اش دچار مشکل می شود.شهنام که پسر عموی نسیم است شخصیت خیلی سروسنگین و باوقاری دارد و از قضیه ی گذشته ی نسیم باخبر می شود,بخاطر همین سعی خود را می کند که…….نسترن خواهر نسیم از لحاظ شخصیتی خیلی به شهنام شباهت دارد. علیرام از اینکه نسیم فرد دیگری را دوست دارد خیلی ناراحت میشود , وسعی می کند که نگذارد که نسیم با پسرعمویش رابطه ای داشته باشد که……قسمتی از متن :_ _الونسیم کارت تموم نشد؟نسیم _سلام مامان الان تموم میشه!مامان _ آخه شام دعوتیم خونه ی عموت!_ به چه مناسبت؟مامان _ مگه حتما مناسبت می خواد؟_ نه خب مامان کاری نداری اخه بچه ها دارن شلوغ میکنن بایدساکتشون کنم!مامان _ نه خداحافظ_ بایگوشی رو داخل کیفم گذاشتم وروبه بچه ها کردم و …
دانلود رمان سرنوشت خورشید برای pdf اندروید و کامپیوتر